اما آن چشم خاکستری به تانتیت می رود، طنز در لبخندش، خنده در صدایش وقتی پاسخ می دهد: “تعریف شما از شادی هرچه باشد ماهی کوچولو. شما بهتر از من می دانید.” و سپس توجه او به زتان است، یک جابجایی آن بدن بسیار بزرگ از تیمیرث و سپس در مقابل او، جایی که تکیه میدهد، دستها روی سینهاش ضربدری شده، یک پا از روی پای دیگر در مچ پا عبور میکند، کاملاً راحت. آن ماو عظیم پایین میآید، سر در یک زاویه کج میشود، توجهی که روی برنز متمرکز میشود، زیرا صدایی از او میگریزد – احتمالاً تأیید میشود، اگر روشی که ایلادن به آرامی به لولاهای فک ضربه میزند تا انگشتها را در امتداد فک او دنبال کند، چیزی را از بین میبرد. نشانه های مناقصه او خیلی بلند می گوید، حتی وقتی که برنز از سردرگمی غرش می کند. «تو خیلی بزرگتر از آن هستی که دیگر به چیزهایی هجوم بیاوری، میدانی. جورج پرسید. می ترسید که نداند سایه اش را چگونه ببیند. اجازه نده که بدانند می آیی. کاملا عمدی به نحوه لغزش پنجه های جلویی روی صخره و این که حکایت می کند، اهمیت ندهید، اما چروکیدگی ها آماده سازی برای یک جهش است.
Chauth تمام این کارها را انجام می دهد، سرش را کج می کند و به دستورالعمل ها توجه می کند و برای آماده سازی تلاش دوم به پایین می پرد. او سرزنش نمی کند، سرزنش نمی کند، یا سعی نمی کند او را منصرف کند. او به او اجازه میدهد یاد بگیرد، به او اجازه میدهد بپرد، به او اجازه میدهد خشن و غلت بخورد، زیرا او میتواند آن را تحمل کند. خوب، اجازه دهید فقط بگوییم که این یک تعدیل بوده است. هنوز –است– یک تنظیم. با این حال، اگر به طور معمول به پشت بخوابید، ممکن است کمی تنظیم شود. در اوایل هنوز، باغها عمدتاً خالی به نظر میرسند، مگر کارگر آشپزخانه در حال چیدن گیاهان دارویی و یک زن جوان لاغر اندام که پشتش را به دیوار دهانه دهان بسته و پاهای بلندش را روی نیمکت دراز کرده است. اشتراک گذاری بیش از حد Ysgie. این فقط برای لحظه ای او را متوقف می کند، زیرا او برای لحظه ای کابینت پرونده انسانی را بررسی می کند، شاید از آن تکنیک های ابلهانه برای برداشتن مغز سوارش استفاده کند. » و اکنون Z’tan باقی مانده است که دست به تقلا بزند، حتی در حالی که او یک سایه دوست داشتنی از قرمز به خود می گیرد.